سورناسورنا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

سورنا سردار دلیر مامان و بابا

ادیت

لب تاب روشنه....طبق معمول فتوشاپ بازه...دارم تو اشپزخونه کارهای خونه رو انجام میدم... سورنا:رفته سر لب تاب و داد میزنه....مامان میشه این عکس رو ادیت کنم؟؟؟ من:چی رو ادیت کنی؟ سورنا:همین عکس رو دیگه من:ادیت یعنی چی؟مگه تو بلدی؟؟؟ سورنا:اره دیگه...میذاری هر رنگی خواستم روش بکشم من:باشه ادیتش کن:)
22 مرداد 1393

4 سال و دو ماه

خیلی وقته اینجا مطلبی ننوشته بودم...بعد از تولدت اصلا فرصت نشد اینجا سر بزنم...روزهای شلوغ و پر استرسی رو میگذرونیم که نمیدونم بالاخره قراره کی تموم بشه و به آرامش بیشتری برسیم....خیلی وقتا آرزو می کنیم کاش میشد این قسمت از زندگی رو مثل یه فیلم سینمایی زد روی روی دور تند و رفت جلوتر ولی حیف که نمیشه...... امروز یهویی دلم خیلی هوای اینجا رو کرد و وقتی اومدم بنویسم تازه یادم اومد که امروز 19 امه و 2 ماه از تولد چهارسالگیت گذشته......خیلی بزرگتر و عاقل تر و فهمیده تر از قبل شدی....هر چیزی که می بینی هرچقدر برای بقیه بی اهمیت باشه برای تو سوال میشه و تا جوابش رو نگیری دست بردار نیست....بعضی وقتا سوالات اینقدر بامزه و کارشناسانه است که میمونیم...
19 مرداد 1393
1